بدون عنوان
ب انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت
بدون عنوان
می دونم میاد یه روزی میگیرم دستات و راحت آرزوم اینه دوتایی من و تو حرم زیارت
بدون عنوان
چندیست زبانزد خلایق شده ایم قربانی افشا حقایق شده ایم گفتیم عیان نمی شود شد، باشد دزدی که نکردیم که عاشق شده ایم
بدون عنوان
از غیرت مردانه ما واهمه کردی انگار که در غیرت مان مار بوآ بود حالا که تو دل بردی و من غیرت محضم یادت نرود وعده ما حجب و حیا بود
بدون عنوان
یک روز تمام جمعه هایم را با تو میگذرانم انقدر که تمام روزهای هفته بمیرند از حسادت
بدون عنوان
در رکابت میزنم بانو قدم هرجا شهر هرجا گویی به فرمانم ولی بازار نه
بدون عنوان
لااقل کمی از بهار یاد بگیر ببین همین روزها ست که بیاید
بدون عنوان
این صورت تو نگاه نازی دارد گویا که دلت خیال بازی دارد احسنت به ایزد به تو ماشاءالله لاحول و لا قوه الا باللہ
بدون عنوان
بودنت یک عاشقانه آرام ست در دست های من به وضوح بهشت
بدون عنوان
کلاغ باغ و گرفتن دل خوشه ولی به ریشه می دونه که هر زمستون آخرش تموم میشه می دونه بهار میاد و در این باغ و می کوبه پشت این شبای دلگیر آخرش یه روز خوبه
